با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتیات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب پوکه باز
۳٫۶
(۷)
خواندن نظراتمعرفی کتاب پوکه باز
«کوروش اسدی» برنده جایزه ادبی گلشیری برای کتاب «باغ ملی» در سال ۱۳۴۳ متولد شد و درسال ۱۳۹۶ به مرگ خود خواسته رسید.
«پوکهباز» نام دهمین داستان کوتاه از مجموعه داستانی به همین نام است. داستانهای این مجموعه اغلب درباره سالهای جنگ تحمیلی یا شخصیتهایی است که زندگیشان به گونهای با جنگ گره خورده و در طول جنگ هر روز درگیر مرگ بودهاند. مرگ اندیشی به نوعی درونمایهی تمام داستانها است. «پوکهباز» روایتی نو از جنگ است، درباره افرادی که بارها مرگ را از نزدیک لمس کردهاند و نمیتوانند زندگی عادی داشته باشند.
اگرچه در داستانهایی مثل «خوابهای جنوبی» تنها سایهای محو از جنگ را میبینیم، اما ناامیدی و مرگاندیشی در شخصیتهایی که به رویا پناه میبرند و خودخواسته یا به اجبار تنها هستند از نقاط بارز داستان است.
در داستان های کوروش اسدی دیالوگهای کمی میخوانیم و بیشتر شاهد مونولوگهای افراد با خودشان هستیم.
در داستان «خوابهای جنوبی» از این مجموعه میخوانیم: «دختر پارسالی شلوارک سرخ پوشیده بود و پیراهن حلقهای زرد و آنقدر سفید بود که آدم از آفتاب بدش میآمد. مخصوصاً وقتی که یکی دو دقیقه بعد لپهاش سرخ میشد و قطرههای عرق مینشست بالای لبش و رسول زود میگفت: «سرتاسر! نه که از این سر تا این سر همینطور دور خودش پیچیده، بهش میگن سرتاسر. اگه بخوای باید اول این سرش را بگیری و بلند کنی، بگو خب... بعد آروم همینطور بلند میکنی، بلند میکنی تا از جایی بشکنه. از هرجا شکست میشه قسمتت. یعنی اندازهٔ پولی که دادی. حالا دیگه خودت و شانست. خیلی هم شیرین و خوشمزهس.»
چگونه عاشق جهان شویم
استفان کلاین
نسل پیویکتور پلوین
راهنمای نازیبایی شناسیآلن بدیو
مریلین مونرو؛ سر جردن!گلاره عباسی
فرازمینی هاجیم الخلیلی
دنیای بدون اسلامگراهام فولر
احتمالا یک رخدادپیتر سالمون
راهنمای بیگانه ای برای انسان هاکامیلا پنگ
کودکی، نوباوگی، نوجوانیلئو تولستوی
محبوس در هزارتو یا مذاب در آسمانشهریار وقفیپور
بریدهای برای کتاب ثبت نشده است
حجم
۷۸٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۱۲ صفحه
حجم
۷۸٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۱۲ صفحه
قیمت:
۳۰,۰۰۰
۱۵,۰۰۰۵۰%
تومان
نظرات کاربران
خواندنی است. بیشتر خواندم که با قلمش آشنا شوم اما داستانها را دوست داشتم، دو داستان آغازین کمی گنگند اما خوابهای جنوبی، باز هم غروب شد بیشتر و باقی داستانها را کمتر دوست داشتم.
روحش شاد
یکی از بهترین مجموعه داستان کوتاه های ایران است.
فقط اومدم این سوال از کاربران مطرح کنم ، است شما هم مثل من در گردونه طاقچه شانس ندارید!دقیقا ده شبه بعد 12، فقط برام پوچ میاره ..عجیب نیست?!واسه بقیه هم اینطوریه
مرگ خودخواسته؟؟ نام دیگرخودکشی است؟؟