نظرات کاربران درباره کتاب احضاریه

کتاب ۲۱۳ کتابخانه همگانی ، کارهای قبلی این نویسنده محترم به نظرم بهتر بود و فکر کنم خیلی برای پخته شدن و جذابیت این کتاب زمان صرف نشده. با اینکه علاقه زیادی به همچین آثاری دارم ولی برای من از کشش لازم برخوردار نبود . پی نوشت : پیشنهاد می کنم از کتب قوی تری برای برگزاری مسابقات استفاده شود.

چندی پیش خواندمش.... کتاب نقدهای عمیق و جدی دارد....اگر بشود در موردش خواهم نوشت...هر چند قدم در عرصه سختی گذاشته،ولی در مقایسه کوتاهی با قلم سید مهدی شجاعی، محکوم به شکست است...اگر فرصت ندارید به دلیل مشغله و یا مشکل پسند بودن در عرصه کتاب،هر کتابی بخوانید،این کتاب را در اولویت نگذارید. درگیری و پیوند نامناسب بین یک کتاب تاریخی و داستان، خیال پردازی های عجیب، گم شدن شخصیت های داستان، پایان باز و ماندن مخاطب در یک سردرگمی، عبارات نا صحیح در مورد اهل بیت به نظرم عمده انتقاد به این کتاب است. #یادداشت_های_یک_طلبه @delneveshtetalabe

نویسنده موضوع خوبی روانتخاب کرده ولی احساس میکنم خیلی باقوت بهش نپرداخته.حرف زدن درباره امام حسین وهرچیزی که به ایشون منسوب میشه مثل وقایع کربلا،شرح اسارت خاندان امام،وحتی پیاده روی اربعین همون قدر که موضوع هیجان انگیز وعظیم وقابل روایتی هست،ظرافت ها ونکات خیلی دقیقی داره که اگه درست مطرح نشه واقعا کم لُطفیه!من آخر داستان توی یه سردرگمی بزرگی گیر کردم!😕

این دو ستاره را به احترام بخش های روایتگری زندگی حضرت زینب سلام الله علیها به کتاب دادم وگرنه اصلا اسم این کتاب را نمی توان «رمان» گذاشت؛ مجموعی از چند داستان کوتاه؛ آن هم با ادبیات و نوشتار متفاوت و سبک ادبی مختلف، که هیچ در هم تنیدگی معقولی با هم ندارند، هنر خاصی لازم ندارد. جاهایی از کتاب انگار داشتی آفتاب در حجاب شجاعی را می خواندی، یک جایی لحن آشفته ذهن نویسنده شبیه سمفونی مردگان و یا کتاب گاوخونی میشد و گاهی هم ادبیات نوشتار در حد یک مقاله متوسط روزنامه ای ... و در همه ی این کپی برداری هیچگونه تداوم و یا ارتباط موفق و معقولی نبود. به رمان خوان های حرفه ای اصلا توصیه نمی کنم.... برای کتاب درباره محرم خواندن هم به نظرم انتخاب های بهتری وجود دارد

با توجه به نقدهایی که از این کتاب خوندم خیلی طول کشید که راضی بشم به خواندنش، ابتدای ماجرا خیلی خوب شروع شد و تا جابه‌جایی شخصیت‌ها هم خوب پیشرفت، اما با مریض شدن مسعود و جایگزین شدن عارفه و (ظاهرا) برگشتش به ایران، یه دفعه نثر روایت تاریخی صرف شد که خود نویسنده هم اذعان می‌کنه که مشخصا با روایت های عارفه فرق داره، که همین تفاوت زیاد ممکنه باعث بشه اصلا مخاطب میلی برای خوندن ادامه داستان پیدا نکنه... که دوباره بعد این قسمت روایت از زبان عارفه بیان میشه که خوب پیش میره، اما انتهای داستان یکدفعه با این مواجه میشیم که اصلا مسعود به ایران برنگشته!! خیلی ناگهانی داستان تموم میشه و یک عالمه ابهام باقی می‌ماند که پاسخی بهشون داده نشده. در مورد بیان داستان از زبان حضرت زینب، نقدهای فراوانی خوانده بودم و ابتدای مطالعه هنوز مخالف این نوع بیان بودم ولی کم‌کم جذب شدم، به غیر از جاهای اندکی که یه سری جملات در شأن ایشون نبود ولی در کل خوب در آمده بود و از قسمت‌های دلچسب داستان بود. یه نکته مهم هم اینه که خوب بود برای روایت های تاریخی منابع بیان بشه، گاهی مشخص نبود این رخداد داستانی حقیقی هست یا زاده تخیل نویسنده!!

نسخه چاپی این کتاب رو مطالعه کردم بخش های مربوط به روایات تاریخی در مورد اهل بیت رو خیلی دوست داشتم مخصوصا بخش دوم در مورد شهادت حضرت فاطمه که یه جاهاییش از اینهمه غربت،بی اختیار گریه ام سرازیر میشد... اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها و سرالمستودع فیها به عدد ما احاط به علمک..

بنظرم دوستان کتاب درستی رو برای ترویج فرهنگ دینی انتخاب نکردند؛ علی رغم زیبایی‌های نسبی روایت های حضرت زینب (س) ارتباط مشخصی بین روایت پیاده روی و گذشته برقرار نشده ؛ کاش میزان مطالعه دوستان بیشتر باشه تا به محض اینکه یه کتاب مذهبی متفاوت دیدند سریع نکنندش تو شیپور؛

معمولی بود آقا. تکه‌های درخشانی داشت ولی در مجموع چندان هوشمندانه نبود. مجموعن اجرکم عندالله

موضوع کتاب جالب بود خصوصا بخش هایی که در مورد حضرت زینب و وقایع کربلا بود. البته در همون ها هم مشکلات نگارشی زیادی داشت مثلا ناگهان روایت داستان از اول شخص به سوم شخص و بالعکس تغییر میکرد که باعث آشفتگی ذهن خواننده میشد. اصلا در مورد پیاده روی و زیبایی هاش چیزی گفته نشده بود و مسعود تا پایان هیچ علاقه ای به این موضوع نداشت و هیچ دلیلی هم مبنی بر بی علاقگیش ذکر نشد و البته پایان خوبی نداشت. میشه گفت نویسنده موضوع خیلی خوبی رو انتخاب کرده بود ولی از پسش به خوبی بر نیومده بود ولی با این وجود زیبایی موضوع باعث میشد که خواننده ترغیب به خوندن بشه.

افتضاح بود.بقیه کتاب های مسابقه خیلی بهتر بودن.مثل خداحافظ سالار. موضوع مربوط به نقش حضرت زینب س در کربلاست وخیلی بد به سفر اربعین یک انسان بی انگیزه ربط داده شده هیچ شوق زیارتی در این انسان نیست ودر آخر هم پیدا نمیشه از همه مسخره تر نحوه پیدا کردن شخص مورد نظرش برای ازدواج اصرارش برای برگشت از سفر و موردهای دیگه زیادی ازاین شاخه به اون شاخه میپره ونمی تونه خوب شاخه ها رو به هم وصل کنه. میخواسته از رضاامیرخانی تقلید کنه که تقلید موفقی نبوده.من که از خرید کتاب راضی نبودم وتاآخر خوندم ومنتظر بودم بالاخره یک چیزی ازش دربیاد ولی بی فایده بود.

با خوندن این کتاب حسی رو تجربه کردم که هیچ وقت نبوده...

این کتاب را به دو گروه توصیه میکنم 1_ آن هایی که به اربعین رفته‌اند 2_ آن هایی که نمی خواهند به اربعین بروند این کتاب تمام حس و حال کربلا و پیاده روی اربعین را دارد در کنار آن در بعضی مواقع حس می کنید که در خانواده امیر مومنان حضور دارید حتما مطاله کنید

من از جسارت آقای موذنی خوشم آمد که خط قرمز ها را کنار گذاشته بودند و صریح و شفاف به داستات حضرت علی (ع) و حضرت زینب (ع) پرداخته بودند و فقط از آن قسمت آخری که تخیل بود خوشم نیامد

گرچه انتقادات دوستان وارد به این کتاب، اما آقای مؤذنی خدا خیر دنیا و آخرت بهتون بده که دمی مارو با این خاندان مأنوس کردید. در سراسر کتاب روح بانو رو میشد حس کرد.

با سلام کارهای آقای علی مورنی کارهای بسیار خوبی اند به خصوص در شیوه ای که برای روایت داستان به کار میبرند بسیار توانمند هستن اما مثل دیگر کتاباشون دوباره مارو با یه عالمه سوال رها کردن و رفتن به قول خودشون مهمه که مخاطبو کجا رها کنی من به عنوان یه مخاطب دلگیر شدم نفهمیدم مسعود بالاخره برگشت به ایران یا تصمیم گرفت بمونه و به جای عارفه سفرو ادامه بده یا عارفه خودش رفت به سفر یا مسعود موقعیتی که دراون بود رو درک کرد و این بار با دلش با این سفر همراه شد و یا.... هیچکدومو نفهمیدم ولی روایتی که از عاشورا داشت اینبار از نگاه بی بی زینب منو وادار کرد به ادامه دادن و خوندن اینکه به تاریخ هم یه نظری داشتن خوب بود اینکه همش حاصل تخیل خودشون نبودم خوب بود اما ای کاش بیشتر پرداخت میشد کاش داستان پردازیش قوی تر بود در هرحال خوشحالم که خوندمش

شخصیت ها خوب پرداخته نشده پرش های داستان زیاده و تبدیل برادر(مسعود) به خواهرش داخل متن کتاب خوب اتفاق نمیفته حرف کلی و ثابتی رو منتقل نمیکنه

نوشته های کتاب درباره حضرت ینب عالی بود،ولی آخر داستان خیلی گنگ تموم شد

عالی بود، عالی... داستان به صورت موازی به روایت زندگی حضرت زینب و خبرنگاری به نام مسعود می‌پردازد که علی‌رغم میل باطنی‌اش به پیاده‌روی اربعین دعوت شده. قسمت حضرت زینب بسیار خواندنی از کار درآمده و بحثی نیست. قسمت مسعود تا نیمه اصلا جذبم نکرد و صرفا می‌خواندم که برسم به قسمت‌های حضرت زینب. اما از نیمه ناگهان موقعیت بسیار عجیبی به وجود می‌آید که بسیار جذاب و خواندنی است. فقط صبر کنید تا به نیمه‌ی داستان مسعود برسید.‌ ارزشش را دارد.

هرچند نقدهایی کوچک وارد است اما کتاب بسیار خوبی است و توصیه میکنم به خوندنش

یکی دو تا از کارهای این نویسنده را در حال و هوای جنگ نوشته بود چند سال پیش خواندم ، خیلی بهتر از این کارشان بود، قدرت قلمش را دوست دارم ، ولی کاش به همان روایت خودش از سفر اربعین میپرداخت ، نه از زبان بزرگان و معصومین سخن گفتن ، نصفه کاره رهایش کردم.