نظرات کاربران درباره کتاب اقیانوس مشرق

چه کسی رو به تو آورد و نچید از تو نگاهی؟! کتاب، روایتی‌ست از عِمران؛ عِمرانی که به دنبال آب حیات، _سرگشته_ بیابان‌ها رو گز کرده. همه ما در اصل عِمرانیم؛ که به فرستاده‌ای از جنس نور نیازمندیم. کسی که راه آب حیات و خیلی ریز نشونمون بده. کسی که دست ما رو بگیره. در روند کتاب، جریانات مختلفی براش پیش میاد که حقیقتا خواندنی‌ست. تازه تو کتابخونه هم هست. خوندنش خیلی وقت نمیگیره. روان نوشته شده. بشتابید!😀 اقیانوس مشرق، پیشنهاد ویژه این روزها و شب‌هاست. اونایی که غم فراق ندارین! به شکوفه ها، به باران سلام ما رو هم برسانید... دست ما را بگیر ای وِی! باشد که رستگار شویم...

بی‌اغراق باید گفت: رسمِ دلدادگی‌ست این اثر‌‌‌.... این کتاب را باید جرعه‌جرعه نوشید. با چشم‌هایی که غرق باران‌اند، اقرار می‌کنم که آبِ حیات را گم کرده‌ام، اما این تو بوده‌ای که باز هم لب‌های عطشان‌ام را سیراب ساخته‌ای.. ..... با همان نخستین صفحات بود که عبورِ زمان از خاطرم رفت، آن‌هم در شرایطی که به هرلحظه‌‌ی آن محتاج بودم. کتاب کندوکاوی بود از درون تا به... ۵ ساعت پشت‌به‌پشت‌هم و پیوسته می‌گذشتند و سطربه‌سطر این اثر سرود عاشقی می‌نواخت.... .... السلام علیک یا علی‌بن‌موسی‌الرضا ..... _______________________ * مطالعه نسخه موجود در طاقچه، سپس تهیه نسخه چاپی.

فقط میتوانم بگویم کاخ همه شاهان جهان را بگردی دربار کسی پنجره فولاد ندارد❤

کتاب عالی بود،مخصوصا زمانی شروع کردم که توفیق آستان بوسی حضرت نصیبم شده بود و اینکه هدیه بود، بهترین هدیه از بهترین دوست در بهترین ایام... حتما کتاب را باید در حال و هوای زیارت و دلتنگی بخوانید،با خط به خط کتاب بی قرار تر میشوید و بعد، این بی قراری شما را وصل می کند به "چشمه ی آب حیات"

فوق العاده بود یکبار خوندنش کمه...خواند و تامل کرد... السلام‌ علیک یا علی بن موسی الرضا(ع)

کتاب خوب و زیبایی هستش! پیشنهاد میکنم بخونید.

من نسخه چاپی این کتاب را خریدم و خوندم این کتاب فوق العاده است حتی برای نوجوان ها امروزه اکثر نوجوان ها دنبال کتاب های ماجرا جویی تخیلی عاشقانه و ....هستنو علاقه ما به کتاب های مذهبی کمتر شده اما این کتاب فوق العاده زیباست و تمام پرسش های اونا رو پاسخ میده و با قلم بسیار زیبا و روان نوشته شده من به این کتاب از نمره5 4 میدم چون تنها ایراد اش اینه که برای نوجوانان این دوره که اطلاعات کمی از زبان فارسی دارن کلمات سختی انتخاب شده اماباز هم متشکرم از طاقچه

فوق العاده ست ، دلنشین و روان و جذاب ... پیشنهادمیکنم بخونید شاید خیلی از سوال های ذهنتون رو پاسخ داد : )

آمده ام شاه پناهم بده این کتاب معرکه است

مردی به دنبال آب حیات، در برهوت راه گم کرده و به شدت خسته و تشنه و وامانده است تا اینکه دست یاری از سوی صاحب زمین و زمان به سویش دراز می شود و راه قلعه ای که چشمه ی حیات درآنست نشان می دهد و اورا به خانه ی پینه دوزی راهنمایی می کند که قلعه را میشناسد... از همان ابتدا که کلمه ی قلعه آورده شد مقصود نویسنده را حدس زدم اما این بازی با کلمات برایم خوشایند بود سوالاتی که در طی داستان پرسیده شده بود به خوبی پاسخ نیز داده شده بود اما به نظرم اشکالش در این بود که محور خاصی نداشتند و پراکنده بودند. توصیفات فوق العاده و قابل لمس و تصورند و از انجایی که دلمان بسی برای امام رضاجانمان تنگ شده بود بسی احساساتی شدیم. اما در کل داستان به قدری زیبا بود که اشکالات کوچک آن به چشم نیاید.

داستان در مورد جوانی است به نام عمران که در جستجوی آب حیات راهی دریای شمال است،و در راه در یک بیابان گرفتار میشود و راهش را گم میکند و توسط یک مرد وبه عنایت امام رضا(ع)نجات پیدا میکند.مرد به او یک مشک میدهد مشکی که هر چه از آن مینوشد تمام نمیشود.عمران از او سراغ آب حیات را میگیرد و مرد به او خبر یک قلعه در شرق را میدهدکه آب حیات در آن پنهان شده است و راه خانه ی یک پیرمرد پینه دوز را به او نشان میدهد. او به خانه ی پینه دوز که با دخترش زندگی میکند میرسد. مدتی بعد پیرمرد راهی سفر برای زیارت امام رضا(ع) میشود و عمران ناخواسته از مسیر آب حیات خارج شده و در مسیر قلعه به سمت شرق همراه با پیرمرد حرکت میکند... ✧✧✧ داستان خیلـی جذاب و فوق العاده بـود❥،صحبتهای پیرمرد خیلی تاثیرگذار بود.👌 ♥واقعـأ دوستـش داشتـم♥ #پیشنهاد_میشود😊 🍁برشی از کتاب:"دیدن،ملاک مناسبی برای ایمان نیست جوان!چشم از حواس است و حواس خطاپذیر است،"🍁

واقعا عالی بود ازنویسنده محترم سپاسگزارم .واقعا این کتاب رو بخصوص برای جوانان ونوجوانان پیشنهاد می کنم یک دوره امام شناسی هست بازبان ساده وداستانی .عمران حال و روز اغلب ماشیعیان هست که شناخت کمی از امام زمان خود داریم

این کتاب رو تو راه مشهد خوندم تا حدودی لذت بخش بود اما سبک داستان چندان مورد علاقه ی من نبود به نظرم استدلال هایی که در داستان بود خیلی عمیق و متقن نبود . همچنین از همون اول که صحبت از قلعه شد حدس زدم که مربوط به حدیث سلسله الذهبه در نتیجه داستان در غافلگیری مخاطب ضعف داشت

بسیار عالیه دوستان تک تک خط هاش یه درسی داره... به امید اینکه همه مون به قلعه برسیم...

خیلی خیلی خیلی خیلی عالی

این کتاب عالیه چیزهایی داره که تو کتابای دیگه پیدا نمیشه مثل بقیه کتابای آقای پور ولی کلشتری حتما پیشنهاد میکنم بخونید 👌👌

داستان این کتاب و جملاتش بی نظیره 👌👌👌👌👌👏👏👏👏👏

خیلی زیبا در قالب داستان امامت رو توضیح داده

کتاب بسیار زیبایی بود پینه دوز و دخترش و بقیه چه قدر از أمام زمانشون شناخت و به ایشان علاقه داشتند أمام زمان ما هم حضرت مهدی (عج) هستند و ما چه قدر از ایشان شناخت داریم؟

درود🤝 این کتاب رو پنج روز پیش خوندم. اون‌موقع مشهد بودم و میخواستم بیشتر با امام رضا آشنا بشم..پس سمت این کتاب اومدم. (جالبه اینم بگم به‌طرز حیرت آمیزی حس کردم خود آقا این کتاب رو دادن بهم،چون من توی طاقچه میگشتم و اصلا یه کتاب جدا با موضوع جدا! یه نظری رو خوشم اومد رفتم بقیه‌ی نظرات رو ببینم، یه لحظه چشمم افتاد به این کتاب..) باید اعتراف کنم قلم نویسنده واقعا قوی بود و خوندنش به تنهایی به‌خاطر طرز نوشتار لذت‌بخش خواهد بود.. اما درمورد محتوا: خود داستان جالب بود اما نقد هایی بهش وارده که میگم. -اول اینکه کلییی شبهه تو این کتاب پاسخ داده شده که میتونه مفید باشه. -درمورد زندگی امام رضا، فضائلشون، مرگشون و زمانه‌شون چیزای بیشتری یاد میگیرین. -شخصیت های خوبی داره کتاب اما چندتا شبهه، پاسخگوییشون دقیق نبود، یا اصلا اشتباه بود.. مثلا اونجا میگه کارکرد چشم و دهان به عقل ربطی نداره و عقل خودش جداگانه برای تفکره..خب مشخصه که این غلطه. باید اصلاح بشه. یا اونجا که یهو میوفته‌ تو خونه‌ی پینه دوز! اینجا خیلی برام تخیلی بود. از طرفی نفهمیدم داستان اصلی واقعی بود یا نه.. اما مطالب خیلی خوبی درمورد امامت میگه که شاید یکم برای کسی که مطالعه ای درمورد امامت نداشته پذیرشش سخت باشه. اما در کل، مفیده. آخرش، به‌نظرم اوج داستان بود.. و نویسنده به خوبی داستان رو به پایان رسوند دیالوگ های خوبی هم داشت.. به حال پینه دوز غبطه خوردم.. به حال و هوایی که داشتن.. کتاب طوریه که هر خطش نکته و پنده. باید چندین بار خوندش. پ‌ن: دلم برای صحن انقلاب و گنبد طلای آقا تنگ شد یک‌لحظه:)) پ‌ن۲: البته من بیشتر دوست داشتم به‌جای مستقیم گفتن، داستان طولانی تر میبود تا به طور غیر مستقیم تر امام رو معرفی کنه‌.. یه اثری مثل رویای نیمه‌شب مثلا..