بریدههایی از کتاب فایده ادبیات
۴٫۰
(۳)
«افسانهها، آنچه به نظر میرسند نیستند. سادهترین حیوان در آنها جایگاه سروری دارد. نصیحتِ عریان ملالآور است. حکایت، آموزه را با خود انتقال میدهد. باید با چنین حقههایی آموخت و شادی آورد. از دید من، حکایت کردن صرفاً برای حکایت کردن، کار بزرگی نیست.»
کتاب
بازگشت اخلاقمدارانه به ادبیات، بنابر سوءظنی که ویتگنشتاین به نظامهای فلسفی و قواعد اخلاقی داشت، مبتنی است بر رد این عقیده که تنها، نظریهای برساخته از گزارههای جهانی میتواند چیزی حقیقی دربارهٔ مسالهٔ زندگی خوب به ما بیاموزد. ویژگی ادبیات این است که روابطِ همواره خاصی را که باورها، عواطف، تخیل و عمل را به یکدیگر پیوند میزنند، تحلیل مینماید و بدینسان واجد دانشی غیرقابل جایگزینی است، دانشی مشروط و تلخیصناپذیر دربارهٔ طبیعت انسان، دانش یکهها. به همین خاطر بود که موزیل ادبیات را "حوزهٔ واکنش فرد به جهان و به دیگری، حوزهٔ ارزشها و ارزیابیها، روابط اخلاقی و زیباییشناسیک و حوزهٔ ایده" میدانست.
بنابراین، ادبیات باید خوانده و مطالعه شود، زیرا ادبیات وسیلهایست (برخی حتی آن را تنها وسیله میدانند) برای حفظ و انتقال تجربهٔ دیگران، کسانی که از ما، چه در زمان و چه در مکان، دورند، یا برحسب شرایط زندگیشان با ما فرق دارند. ادبیات، ما را به این نکته حساس میکند که دیگران متنوعند و ارزشهاشان متفاوت از ارزشهای ماست.
Ahmad
ادبیات، ضمن کمک به شکلگیری زبان، یک هویت و یک جامعه میآفریند.
☆Nostalgia☆
اغلب، ادبیات به شدت به شخصیتها، موقعیتها و گفتهها شکلی آرمانی میدهد، یا آنها را ساده میکند، در آنها اغراق مینماید، در بلندایی قرارشان میدهد که به دست انسانهای ساده نمیآید یا چنان در حضیض ذلت فرو میافکندشان که این نیز از دسترس بشر دور است. روند طبیعی ادبیات (و به نظر من روند هنر در کل همین است)، تبدیل اغراقآمیز امر انسانیست، گاه تا حد شمایلی مقدس و گاه نیز تا حد طرحی مسخره. شگفتیِ هنر (و غایت آن) این است که در این شمایل مقدس و در این طرح مسخره، خود را مییابیم.
Ahmad
و این به نظر من خدمت شایانیست به عموم مردم که در حین سرگرم نمودن، آموزششان نیز بدهیم.
کتاب
ژوریج لوتمن در کتاب فرهنگ و انفجار، به توصیهٔ معروف چخوف اشاره میکند که گفته بود اگر در یک داستان یا درام، در ابتدا تفنگی آویخته به دیوار نمایش داده شود، پیش از پایان حتماً باید از آن تفنگ شلیکی صورت بگیرد. سپس لوتمن به ما میفهماند که مسالهٔ اصلی این نیست که بدانیم آیا تفنگ واقعاً شلیک خواهد کرد یا خیر. بلکه عدم اطلاع از این موضوع که آیا تفنگ شلیک خواهد کرد یا خیر است که به پیرنگ داستان معنا میدهد... پس خواندن یک داستان همچنین به معنی باقی ماندن در حالتی تنشآمیز و انقباضگونه است. بدینسان کشف این موضوع که در پایان آیا بالاخره از تفنگ شلیکی شد یا خیر، تنها یک ارزش خبری ساده نخواهد داشت. بلکه این کشف به معنای کشف این نکته خواهد بود که چیزها تغییر کردهاند، و این تغییر به نحوی همیشگی و فراتر از خواست و آرزوی خواننده بوده است. خواننده باید این ناکامی را بپذیرد و از خلال آن ترس و لرز تقدیر را احساس کند.
maryhzd
یگانه آزادی حقیقی، آزادی "نه" گفتن به دنیاست
Ahmad
وقتی که منتقدین خاطر نشان میکنند که فلان اثر ادبی به اندازهٔ زندگی حقیقت دارد (و من خیلی دلم میخواهد اثری بیابم که چنین نکتهای در بارهٔ آن گفته نشده باشد)، منظور واقعیشان این است که اثر مذکور "به چیزی از خلال خود اشاره دارد" (هگل)، و اینکه آن اثر، عنصری آرمانی را برگزیده (عنصری که مسلماً متعلق به دنیای انسانیست) و آن را فرامیخواند تا خود را آشکار کند. زمانی که ما خود را در اثر رها میسازیم و دنیای روزمرهمان را به نفع دنیایی که اثر به نمایش میگذارد، رها میکنیم، در واقع سعی میکوشیم در دل آن راهی را بپیماییم که ما را از ظواهری که اثر، خود به منصهٔ ظهور میرساندشان، به آن وجود آرمانیای که محسوسش میکند، برساند. آن وجودی که ما، در اینجا و هم اکنون، بدان حساسیم، هر چند اغلب، اثر از راهی بس دور میآید و به ندرت علاقهٔ ما بدان، برآمده از شوقی عمیق برای اعماق تاریخی است که داستان از آنجا شکل گرفته است.
Ahmad
هگل در مقدمهٔ زیباییشناسیاش اینگونه مینویسد: "در مقایسه با ظاهر هستیِ بلافصلِ محسوس و نیز ظاهر تاریخنگاری، ظاهر هنر از این امتیاز برخوردار است که به چیزی از خلال خود اشاره دارد و عنصری معنوی را نمایان میکند که به لطف آن، هنر، شکل بازنمود به خود میگیرد. بالعکس، ظاهر بلافصل (زندگی روزمره، این را من اضافه میکنم) خود را نه همچون امری موهوم، که چون امری واقعی و حقیقی مینمایاند، در حالی که چه بسا این بلافصلی محسوس، امر حقیقی را آلوده میسازد و آن را پنهان میدارد."
بدینسان، هنر در کل و ادبیات به طور خاص اینجا و اکنون را مورد سوال و تردید قرار میدهند. آنها، امر مرعی را به چالش میکشند. و در حرکتی خیرخواهانه، آنطور که هگل میگوید، ما را به آنسوی ظواهر بلافصل و محسوس فرا میکشند، یا در زبانی آشناتر برای ما، این امکان را فراهم میسازند که از فشار و تنگنای تجربهٔ زندگیمان رها شویم.
Ahmad
روایت فرامتنی میتواند موجب پرورش ما برای کسب آزادی و خلاقیت گردد. این خوب است اما همه چیز نیست. داستانهای "از پیش ساخته" نیز مردن را به ما میآموزند.
به گمان من این آشنایی با تقدیر و با مرگ یکی از کارکردهای اصلی ادبیات است.
Ahmad
حجم
۹۲٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۱۲ صفحه
حجم
۹۲٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۱۲ صفحه
قیمت:
۱۰,۰۰۰
تومان