بریدههایی از کتاب بازی
۳٫۵
(۸)
با چشمهایی که وجود نداشتند منزجرانه به او نگاه میکردم
rozhinism
در پس زندگی محترمانهٔ روزمره -آهی از سر دلتنگی کشیدم- روحی سرکش وجود دارد که تظاهر به نشناختن آن میکنیم، انرژیای که امیالمان را به جوش میآورد و در فواصلی مشخص، حتی متینترین و مبادیآدابترین آدمها هم با احتیاط و متانت کمتری درگیر آن میشوند.
دُن اِتیس
واژههای گویش ناپلی جزئی از وجودم بودند و درعینحال به نظرم غریبه میآمدند. مرد و دختر بهنرمی صحبت میکردند، حتی شاید لحنی شیرین داشتند، ولی در عمق صدایشان خشونت احساس میشد. فکر کردم فقط در این شهر است که آدمها همانقدر که از صمیم قلب آمادهٔ کمککردن به تو هستند، همانقدر راحت میتوانند گلویت را ببرند.
rozhinism
صدا را چطور نقاشی میکنند؟
rozhinism
در یک نقطهٔ زمانی وارد تاریکی میشویم.
rozhinism
به ذهنم رسید که تمام عمر را به سنجیدن و مقایسه کردن میگذرانیم با این امید که ما را به واقعیتی انکارناپذیر برساند، بعد در زمان پیری متوجه میشویم که اینها فقط یکمشت قرارداد هستند، عهدنامههایی که امکان دارد هرلحظه پیمانهای دیگری جایگزین آنها شوند و مهم این است که به آنهایی که در شرایط متفاوت به نظرمان مطمئنتر میآیند تکیه کنیم.
rozhinism
مدها کهنه میشوند و دنبال خود اثرات بیهودهای برای حامیانشان بهجا میگذارند.
rozhinism
با خودم گفتم نگران چه هستم؟ بهجای اضطراب باید افسرده باشم، بیشتر زندگیام را گذراندهام و دیگر دارم به خط پایان نزدیک میشوم.
rozhinism
اگر در جسم ماریو رازهای فیزیکی و شیمیایی با شادی پرخاشگرانهای نشان داده میشدند، در وجود من افسرده و بهطرز دردناکی محزون بودند، فعلوانفعالات و واکنشهایشان روزبهروز کندتر و پاسخ به آنها کمتر میشد مثل مشق شاگردی که علاقهای به درس خواندن ندارد.
rozhinism
همیشه تحتفشار و تشویش برای بهموقع به اتمام نرساندن این سفارش و آن طرح بودن و بعد رضایت اتمام کار بهخوبی و بهموقع، هیجانی بود که تصور زندگی بدون آن-سرانجام توانستم به خودم اعتراف کنم- برایم زجرآور بود. نه! نه!
rozhinism
حجم
۳۱۵٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۸۳ صفحه
حجم
۳۱۵٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۱۸۳ صفحه
قیمت:
۴۵,۰۰۰
تومان