بریدههایی از کتاب آسمانی
۴٫۸
(۸)
«اساس دین حب حضرت صدیقه (س) است.
mim_mahdy
قریب به یقین است که یاحسین یکی از اسماء اعظم الهی است.
monalisa
«یکی از دوستانم به نام آقای قهرمانی جهت تحصیل علم از قوچان به تهران میآیند. ایشان یک شب خواب میبیند حضرت علی (ع) به وی میفرمایند: ثُمّ قُم فَاستَقِم. وقتی از خواب بیدار میشود، با خود میگوید: باید امروز کسی را پیدا کنم که بتوانم بهرۀ کافی از او ببرم. آن روز وقتی وارد شبستان مسجد جامع میشود، یک روحانی را میبیند که مشغول تدریس است. همان لحظه جملهای که از حضرت علی (ع) در خواب شنیده بود بر زبان آن روحانی جاری میشود: ثُمّ قُم فَاستَقِم. با شنیدن این کلام عزم را جزم میکند و برای تحصیل علم خدمت آن روحانی میرسد و آن روحانی کسی جز آیتالله شاهآبادی نبود و ایشان تا آخر از شاگردان آیتالله شاهآبادی میمانند.»
javad
«یک روز بعد از نماز جماعت یک مرد روستایی به خدمت آیتالله شاهآبادی میرسد و میگوید: هر وقت من نمازم را به شما اقتدا میکنم، سیدی را میبینم که جلوتر از شما به نماز میایستند. آقا از او میپرسند: شغل شما چیست؟ او میگوید: مرد کشاورزی هستم که از یکی از روستاهای ورامین محصولات خود را به شهر میآورم و میفروشم. آقا پرسیدند: غذا چه میخوری؟ روستایی پاسخ میدهد: از محصولات خودم. روز بعد همان مرد خدمت آقای شاهآبادی میرسد و عرض میکند که من امروز آن سید را ندیدم. آقای شاهآبادی میپرسند: امروز غذا چه خوردهای؟ مرد روستایی پاسخ میدهد که از بازار تهیه کردم. آقای شاهآبادی میفرمایند: به همین دلیل است که آن سید را ندیدهای!»
javad
اصولاً روش تربیتیشان این بود که هیچوقت تکلیف سخت به ما نمیکردند، مثلاً به من میگفتند که دعای کمیل را حفظ کن، بعد از آن نمیپرسیدند حفظ کردی یا نه، من خودم که حفظ شدم به ایشان گفتم که دعای کمیل را حفظ کردم. فشار نمیآوردند روی ما. میگفت بابا، برو این کار را بکن. ما هم میدیدیم بابا دوست دارد میرفتیم میکردیم.
hanisa
ما باید کاری کنیم که حضرت سیدالشهداء (ع) بیاید سراغ ما و ملائکه نقاله ما را خدمت امیرالمؤمنین و امام حسین (ع) ببرند و این ارزش دارد و الا همه آنهایی که قصد کشتن امام حسین (ع) را داشتند و آمدند کربلا و کشته شدند، همۀ همانجا دفن شدند. ما باید کاری کنیم که امام حسین (ع) را به خودمان جذب کنیم. امیرالمؤمنین (ع) جذب ما بشود و آن به اعمالمان است و لذا هرجا میخواهند دفن کنند، دفن کنند
کاربر ۵۴۱۱۴۶۲
اگر در بین راه یک بچه جلوی ایشان را میگرفت و یک ساعت از ایشان سؤال میکرد، میایستاد و به سؤالاتش پاسخ میداد و حیا مانع میشد که صحبت را قطع کند و به راهش ادامه دهد.»
hanisa
یک شب که برف زیادی آمده بود، آقای شاهآبادی پشت در میمانند و همانجا برفهای پشت در مسجد را کنار میزنند و تا اذان صبح به نمازشب میایستند. موقع اذان که خادم در را باز میکند و میبیند آقا نماز را پشت در خوانده، عذرخواهی میکند اما آقا میگوید: تو خواب بودی و تکلیفی بر تو نیست.»
hanisa
حاضر میشود ساعاتی در برف زمستانی پشت در مسجد به نماز بایستد اما در نزند تا مبادا خادم مسجد از خواب بیدار شود و به خاطر او کسی به تکلف بیفتد و همۀ اینها ویژگی کسانی است که از تنگنا و حصار نفس و هواخواهی خود رها شدهاند
hanisa
جناب عارف بزرگوار و شیخ عالیمقدار ما میفرمودند که مواظبت به آیات شریفۀ آخر سورۀ حشر، از آیۀ شریفۀ یا ایّها الذینَ آمنوا اتّقوا الله و لتنظر نفس ما قدمت لغد تا آخر سورۀ مبارکه، با تدبر در معنی آنها در تعقیب نمازها، خصوصاً در اواخر شب که قلب فارغالبال است، خیلی مؤثر است در اصلاح نفس و نیز برای جلوگیری از شرّ نفس و شیطان، دوام وضو را سفارش میفرمودند و میگفتند وضو به منزلۀ لباس جندی است.»
monalisa
حجم
۵۶۸٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۲۴۰ صفحه
حجم
۵۶۸٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۲۴۰ صفحه
قیمت:
۵۴,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد