تنها ره سعادت!
- ایمان، جهاد، شهادت.
ایران
با اجازه داریم میریم. خُب حلالمون کن. اگر خوبی دیدی، اشتباه شده و اگر بدی دیدی حقت بوده.
فرناز محسنی
باید عرق ریخته شود تا در صحنۀ نبرد خون کمتری ریخته شود.
ملیکا
خوش باد که از بهار خوشتر باشیم
سرسبزتر از سرو و صنوبر باشیم
آن روز مباد تا در این بقع وجود
شرمندۀ لالههای پرپر باشیم.
ایران
در پادگانها باید عرق ریخته شود تا در صحنۀ نبرد خون کمتری ریخته شود
hooman
- ای حسین، جان ما فدای تو
میکند هر دم دل به یاد تو.
- ای خدا ما را نینوایی کن
مکتب ما را کربلایی کن.
فرناز محسنی
شروع به خواندن شعرهای کودکانه کرد. ما هم سینه میزدیم و جواب میدادیم:
- یه توپ دارم قلقلییه. سرخ و سفید آبییه...
بعد آخر سر به پیسی خورد و شروع به خواندن شعرهای مندرآوردی کرد.
- از اون دورا میآد یه دسته حوری
همه چادر به سر گوگوری مگوری!
امیررضا میرزائیان
هنوز هم دلم برای آن روزها پرپر میزند. شاید روزی بشود که همگی زیر یک سقف جمع شویم و یادی از گذشته بکنیم.
سروش
۱
در شناسنامه به شمارۀ ۲۵۶۷ صادره از کرمان آمده که من در تاریخ پنجم فروردین هزار و سیصد و چهل و نه در کرمان به دنیا آمدهام؛ اما چرا کرمان؟
پدرم بهمن، تبریزی است. او در پانزده سالگی - به هنگام جنگ جهانی دوم - از دست نامادری سوار بر قطاری متعلق به ارتش سرخ روسیه میشود و... در قطاری که صدها رأس گوسفند و بز و جعبههای مواد غذایی و مهمات جا گرفته است.
🧚♂️💚𝙃𝙖𝙨𝙩𝙞💚🧚♂️
خوش باد که از بهار خوشتر باشیم
سرسبزتر از سرو و صنوبر باشیم
آن روز مباد تا در این بقع وجود
شرمندۀ لالههای پرپر باشیم.
ساعتی بعد وجدانی کلی برایم از دوستان جنس مخالفش و بعد دلسرد شدن و بریدن از آنها و سرانجام تصمیم برای رفتن به جبهه حرف زد. از او خیلی خوشم آمد. جانماز آب نکشید و بیریا حرف دلش را زد.
نون صات